۵ پرسش دربارۀ بیماری روانی

۵ پرسش دربارۀ بیماری روانی

پرسش: بیماری روانی چیست؟

پاسخ: بیماری روانی یک مسئلۀ قدیمی است؛ درست به قدمت سقوط انسان. اگر چه خدا همه چیز را خوب آفرید (پیدایش ۳۱:۱)، اما وقتی گناه وارد زمین شد، انسانیت همراه با تمام خلقت زیر لعنت الهی قرار گرفت (پیدایش ۱۶:۳-۱۹). تمام اجزای وجود ما از جمله بدن، ذهن، احساس و روحمان مختل و پریشان شدند (رومیان ۲۰:۸-۲۲). تمام افسردگی، اضطراب، دو قطبی بودن، شیزوفرنی، اضطراب بعد از استرس (PTSD)، اختلال‌های شخصیتی و غیره به همین نقطۀ عطف وحشتناک تاریخ برمی­‌گردند. بیماری روانی کشف جدیدی نیست، بلکه ابتکار گناه است.

بیماری روانی مشکل پیچیده‌­ای است. معالجۀ برخی از بیماری‌های روانی می‌توانند ساده باشند، اما معمولا بسیار پیچیده‌ هستند. زیرا چندین بخش از انسانیت ما را تحت ‌تاثیر قرار می­‌دهند و توسط آنها تحت ‌تاثیر قرار می‌گیرند. تا حدی روی بخش‌هایی از ما و زندگی‌مان تاثیر می­‌گذارند.

بیماری روانی یک مشکل چندگانه است. ماهیت و میزانِ علائم در کسانی که از آن رنج می­‌برند متفاوت است. از نظر زمان و طول مدت ابتلا نیز فرق دارد. می‌تواند زمانی شروع شود که همه چیز خوب پیش می‌رود یا زمانی‌ که اوضاع بسیار وحشتناک و بد بوده است؛ شاید حتی چند سال پس از یک حادثۀ دل‌خراش؛ هفته‌­ها، ماه‌ها، سال‌ها و حتی تا آخر عمر ادامه داشته باشد. شاید فقط یک‌بار رخ دهد شاید هم تکرار شود.

بیماری‌های روانی یک مشکل اورژانسی است. اگر چه برخی از آنها می‌توانند خفیف باشند، در سکوت و تنهایی سپری شوند و گاهی هم خود به‌ خود رفع شوند. اما معمولا عوارض جانبی جدی دارند که کل زندگی را دگرگون می­‌سازد. بنابراین باید همین امروز حل شود نه فردا.

۵ پرسش دربارۀ بیماری روانی

پرسش: آیا بیماری روانی برچسب مفیدی است؟

پاسخ: بی­‌تردید امروزه بیماری روانی تبدیل به یکی از پر کاربردترین تشخیص‌­ها شده است. در حال‌ حاضر شامل همه نوع بیماری می‌­شود، از جمله شیزوفرنی، اعتیاد به الکل و حتی میل جنسی به کودک. اغلب این برچسب را به‌ کار می‌برند تا مسئولیت‌­پذیری را تقلیل دهند و همه اتفاق‌ها را به گردن عواملی بیندازند که از کنترل ما خارج هستند. این کاربرد افراطی به ‌نوبۀ خود سبب شده است برخی دیگر از این برچسب و عنوان استفاده نکنند.

بخشی از این مشکل مربوط به ابهام کلمات “روان” و “بیماری” است. برای مثال کلمۀ “روان” بیانگر چیزی در رابطه با افکار ماست، پس منحصرا به مغز ما مربوط می­‌شود. البته در وهلۀ اول آن را با احساسات (مثل غم، خشم، ترس) و نه در افکار تجربه می‌کنیم. همچنین کلمۀ “روان” تمایل دارد مشکل اصلی را از موضوعات معنوی و قلبی دور کند، بنابراین دخالت‌های روحانی و معنوی از بار معنایی این کلمه حذف می­‌شوند. به‌علاوه عوامل موقعیتی یا اجتماعی را در نظر نمی‌گیرد.

علی­‌رغم تمام این محدودیت‌ها، “بیماری روانی” هنوز نامی‌ است که هم در حرفۀ پزشکی و هم در فرهنگ ما ترجیح داده می‌شود. اگر چه مشکلاتی به بار می‌آورد، اما ما را به‌ سوی یک مقولۀ کلی هدایت می‌­کند تا بتوان آن را از سایر موضوعات جدا کرد. بدین ‌ترتیب می­‌تواند نقطۀ شروع کارآمدی باشد؛ راهی است تا به آنچه درباره‌اش صحبت می‌­کنیم، هدایت شویم و پس از آن در مورد جزئیات، به‌خصوص در زمینۀ دلایل و آسیب‌های معنوی بپرسیم.

پرسش: بیماری روانی چگونه روی افراد تاثیر می­‌گذارد؟

پاسخ: این بیماری موجب عدم تعادل احساسات می­‌شود، در نتیجه احساساتِ به‌شدت دردآوری مانند ترس، اندوه، خشم، ناامیدی و احساس بی‌­ارزشی می‌آورد. افکار را منحرف کرده آنها را به­‌شدت منفی می­‌کند و اغلب وسواس فکری به وجود می‌­آورد. معمولا باعث اغراق کردن و بزرگ‌نمایی و گاهی هم باعث دل‌سردی می‌­شود که بسیار هراس‌­آور است. حتی به جسم فرد آسیب می‌­زند. روابط افراد را از هم می‌­پاشد و باعث انزوا می­‌گردد. به‌خصوص رابطه شخص با خدا را تضعیف می­‌کند.

برای مسیحیان، تاثیرات این بیماری بر زندگی معنوی آنها دردناک‌­ترین بخش آن است. زندگی معنوی ما از افکار و احساسات، جسم و روابط ما تاثیر می­‌گیرد. بنابراین اگر این موارد دچار اختلال شوند باعث سوء عملکرد در زندگی معنوی ما نیز می­‌شوند. اما طور دیگری نیز عمل می­‌کند. زندگی معنوی ما بر روی افکار، احساسات، جسم و روابط ما تاثیر می‌گذارد و اگر ناسالم باشد، می‌­تواند علت بیماری روانی باشد که ما را به پرسش بعدی می­‌رساند.

۵ پرسش دربارۀ بیماری روانی

پرسش: چه چیزی باعث ایجاد بیماری روانی می‌­شود؟

پاسخ: بیماری روانی ۳ دلیل عمده دارد: آنچه ما هستیم (بیولوژی ما اشتباه است)، آنچه انجام می‌­دهیم (روش زندگی اشتباه داریم) و آنچه دیگران با ما می‌­کنند (دیگران در قبال ما اشتباه می­‌کنند).

شاید بیولوژی اشتباه داریم. بیماری روانی می­‌تواند ناشی از فیزیک ما باشد. وقتی مرگ وارد بشریت شد، ژن‌های ما را کاملا تغییر داد و ما را نسبت به تغییرات، بیماری‌ها و غیره آسیب‌­پذیر کرد. از آنجایی که مغز ما پیچیده‌­ترین اندام ماست، نباید تعجب کنیم که بیماری روانی می­‌تواند به ما آسیب بزند.

برای مثال تحقیقات نشان می­‌دهند شیزوفرنی احتمالا با اختلال‌های خود ایمنی ارتباط دارد. همچنین محققین عوامل ژنتیکی مشترکی را در ۵ اختلال روانی یافته‌­اند. بسیار جالب است که حتی پیوریتن‌ها نیز افسردگی‌هایی با دلایل فیزیکی و معنوی را از هم متمایز دانسته‌­اند. به همین دلیل باید به‌ خاطر داشته باشید اگر چه ژنتیک ما تاثیرگذار است، اما عامل تعیین‌کننده نیست. درست مانند افرادی که در یک خانواده مبتلا به سرطان هستند، اما همۀ اعضای خانواده سرطان نمی­‌گیرند.

شاید زندگی‌های اشتباه داشته باشیم. هر چند ابتدا نباید به ‌عنوان پیش­‌فرض به این موضوع بپردازیم، اما باید بدانیم نگرش‌ها، تمایلات و اعمال گناه‌­آلود ما می‌توانند باعث بیماری روانی شوند یا حداقل در آن دخیل باشند. معمول‌ترین دلایل معنوی بیماری روحی و روانی اعتیاد، بی­‌عفتی، حرص، کار بیش از حد، تلخی رفتار، خشم، تنفر، پورنوگرافی، بت‌پرستی و بی­‌ایمانی هستند.

بیماری روانی تا حدی در اثر آسیب‌های فیزیکی است. اما تمام این گناهان عوامل معنوی نیز دارند. شرم و گناه باعث فرسایش جسم می‌­شوند؛ خدا می­‌تواند ما را سرزنش و توبیخ کند، افکار و تمایلات گناه­‌آلودی که انتخاب می­‌کنیم نیز می‌­توانند به ما آسیب بزنند.

ممکن است در حق ما بدی شده باشد، آزار جسمی و یا سوءاستفادۀ جنسی به‌خصوص در سنین نوجوانی می­‌تواند اندازه، ترکیب و پیوندهای مغزی را تغییر دهد و نه‌تنها در افکار ما، بلکه در احساسات ما هم تغییراتی ایجاد می‌کنند. اگر چه می­‌توان با مداخله‌های حرف‌ه­ای برخی از آنها را رفع کرد، اما به ندرت کاملا بهبود می‌­یابند و آسیب‌های ذهنی و احساسی به‌ جا می‌­گذارند. درست همان‌طور که اگر کسی پایش شکسته باشد، او را سرزنش نمی‌­کنیم که چرا نمی­‌دود، نباید کسی که به‌دلیل گناه دیگران دچار آسیب مغزی شده است را نیز سرزنش کنیم. به‌علاوه فقط سوءاستفاده­‌های فیزیکی یا جنسی نیستند که به ما آسیب می‌­زنند، بلکه آزار کلامی نیز دخیل است؛ نه‌تنها از نظر فیزیکی به مغز ما آسیب می­‌زنند، بلکه طرز فکر و احساس هویتی ما را نیز تغییر می‌­دهند.

پرسش: چه چیزی بیماری روحی را درمان می­‌کند؟

پاسخ: همان‌طور که بیماری روحی و روانی علائم و دلایل متعددی دارد، بهبود آن نیز شامل عوامل مختلفی است. بسته به علائم و دلایل بیماری، معالجۀ آن می‌­تواند شامل توبه و ایمان، دارو، مشاوره، تمرین، رژیم، دوستی، مصاحبت، دعا و غیره باشد. بنابراین یک روش تیمی از جمله شبانان، مشاورین، پزشکان، خانواده، دوستان، متخصص تغذیه و مربیان ورزشی به معالجۀ آن کمک می­‌کند.

در نهایت ما به خدا نیاز داریم تا هر یک از اعضای تیم را هدایت کند که بتوانند مشکل مربوطه در هر شخص را رفع کنند و به خدا نیاز داریم تا عوامل مختلف معالجه و بهبود را برکت دهد.


نویسنده: دیوید موری

سایر مقالات

مقالات بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا